آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی بخدا مثل تو تنهاست بخند
دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند فکر کن درد تو ارزشمند است
فکر کن گریه چه زیباست بخند صبح فردا به شبت نیست که نیست تازه انگار که فرداست بخند
راستی آنچه به یادت دادیم پر زدن نیست که درجاست بخند
آدمک نغمه آغاز نخوان بخدا
آخر دنیاست بخند
هفت راز خوشبختی از زبان کورش کبیر:
متنفر نباش
عصبانی نشو
ساده زندگی کن
کم توقع باش
همیشه لبخند بزن
زیاد ببخش
یک دوست خوب داشته باش
چاپلین به دخترش نوشت :
تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدنت را عریان نکن هرگز چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن
قلبت را خالی نگه دار و اگر روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن فقط یک نفر باشدو به او بگو ؛تو را کمتر از خدا
و بیشتر از خودم دوست دارم
زیرا به خدا اعتقاد و به تو نیاز دارم
دلم به قوربان دلی ته نگت بیت
له کوی دانیشم گویم له ده نگت بیت
دلی من ته نیا عه شقی یک دله
له دوای او دله گیانم بو گله
هه موی دنیای من به س خوشی تویه
قه زات له گیانم ،گیانم بو تویه
به دیدارت خواهم آمد
از همان راه که عطر آرامش
در کوچه ها می پاشی
و پیچکهاو نسترنها
به هزار زبان سخن می گویند
به دیدارت خواهم آمد
وقتی در هر گذر گاه
آینه ای تکرارت می کند
و از حجم دل من ، بزرگتر و بزرگتر می شوی
و میگذری!
به دیدارت خواهم آمد شب هنگام
که ماه کامل
مزرعه آسمان رادرو می کند
پنجره ها را باز کن و در هر لحظه به آسمان نگاه کن،همانطور که منآسمان را نگاه می کنم
که مبادا لحظه ای از جلوی چشمان بسته ام بگذری و تو را نبینم
یادت را به یاد خواهم آورد
و به دیدارت خواهم آمد
