سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دنیا

صفحه خانگی پارسی یار درباره

خوشبختی

خوشبختی یعنی اینکه خداوند آنقدر عزیزت کند که مایه آرامش دیگری شوی


وقتی که در قلب اناری زندگی می کردم صدای دانه ای را شنیدم که می گفت:«در آینده درخت بلندی خواهم شد که باد در میان شاخه هایم آواز خواهد خواند و خورشید روی برگهایم خواهد رقصید و من در گذر فصل ها نیرومندتر و زیباتر خواهم شد.

دانه ی دیگری گفت:«ای رفیق !چقدر نادانی!زمانی که من مانند تو کوچک بودم چنین خیالاتی در سر میپروراندم. اما پس از اینکه قادر به سنجش همه چیز با معیار عقل شدم دریافتم که همه ی آرزوها و رویاهایم بیهوده بوده است

سومین دانه گفت:«اما من چیزی در خودمان نمی بینم که چنین آینده ی بزرگی را پیشگویی کند

دانه ی چهارم گفت:«اگر آینده ی ما بهتر از امروز نباشد پس زندگی بیهوده ای خواهیم داشت

پنجمین دانه گفت:«چرا بر سر آینده ای که هنوز نیامده است مجادله کنیم در حالی که نمی دانیم امروز چه خواهد شد

ششمین دانه گفت:«تا ابد همین گونه باقی خواهیم ماند

هفتمین دانه گفت:«من آینده را به روشنی می بینم اما نمی دانم چگونه آن را بیان کنم

سپس دانه ی هشتم نهم دهم و دیگر دانه ها نیز به سخن در آمدند و بدلیل صداهای بسیار دیگر

نتوانستم چیزی بفهمم.پس در همان روز انار را ترک کردم و در درون «به» ساکن شدم!جایی که دانه هایش کم است و در سکوت و آرامش زندگی می کنند!

ازکتاب پیامبر و دیوانه

جبران خلیل جبران