با توام.......
با توام.......
وقتی غرور کسی رو له میکنی
وقتی کاخ آرزوهای کسی رو ویران می کنی
وقتی شمع امید کسی رو خاموش میکنی
وقتی که گوشت رو می بندی تا صدای خرد شدن غرورش رو نشنوی
وقتی که خدا رو می بینی ولی بنده خدا رو نادیده می گیری
لطفا میگی:
دستانت به سوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی
و بسوی کدام قبله نماز می خونی که دیگران ......
دلتنگم....
دلتنگم...
الان فرقی بین مرگ و زندگی نمی زارم
چشم ها رو می بندم
ترانه آرام
اشکهای نم نم
بغض های نفس گیر بین خنده هام
دیگه چه فرقی می کنه برام که
تمام حجم نبودنش را در میان هجاهای کوتاه به تصویر بکشم..
اما مثل همیشه غمگین....
گاهی اوقات به روزهایی ک گذشت نگاه میکنم
به اشکها به رنجها به دلشکسته گی ها به فرار اعتماد درونیم نگاه میکنم ارام نفس میکشم بغض می کنم با دلم حرف میزنم اونو آروم میکنم
دلم بغض میکرد حرفامو میشنید و حرفامو می پذیرفت دلم راضی می شد خودمم راضی می شدم اما مثل همیشه غمگین .....
کسی رو دوست داری که...
کسی رو داری که ..
وقتی اعصاب نداری درکت کنه...
وقتی دلت گرفته قربون صدقه ات بره...
وقتی بهونه میگیری .. بفهمتت و صبور باشه..
و از همه مهم تر دوستت داشته باشه و ..
تو هم دوستش داشته باشی ...
اگه داری قدرشـــــــو بدون و هیچ جوری...
از دستش نده.. !!