سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دنیا

صفحه خانگی پارسی یار درباره

زیباترین حرفت را بگو

    نظر

زیباترین حرفت را بگو

شکنجه ی پنهان سکوتت را آشکار کن

و هراسی مدار از آنکه بگویند

ترانه یی بیهوده میخوانید

چرا که ترانه ی ما

ترانه یی بیهوده نیست

چرا که عشق حرفی بیهوده نیست

حتی بگذار آفتاب نیز بر نیاید

بخاطر فردای ما اگر

بر ماس متنی ست

چرا که عشق

خود فرداست

خود همیشه است

بیش ترین عشق جهان را بسوی تو می آورم

چرا که هیچ چیز در کنار من

از تو عظیم تر نبوده است

که قلبت

چون پروانه ای

ظریف و کوچک و عاشق است


تو را هر قدر..

    نظر

تو را هر قدر عطر یاس و ابریشم بغل کرده

مرا صدها برابر غصه و ماتم بغل کرده

زمستان میرسد گلدان خالی حسرتش این است:

چرا شاخه گل مهمان خود را کم بغل کرده

چه ذوقی میکند انگشترم هر بار می بیند

عقیقی که بر آن نام تو را کندم بغل کرده

چنان بر روی صورت ریختی موی پریشان را

که گویی ماه را یک هاله مبهم بغل کرده

لبت را می مکی با شیطنت انگار در باران

تمشکی سرخ را ،نمناکی شبنم بغل کرده

دلیل چاک پشت پیرهن شایدهمین باشد

زلیخا یوسفش را دیده و محکم بغل کرده


ببین این قلب من..

ببین این قلب من در خون نشسته التماست میکند

که آن زنگی چشمانت بدان با من چه خواهد کرد 

تو میخواهی به جرم آنکه من با تو وفا کردم

تپیدم تا تو را دیدم

نگه کردی فغان کردم

تو با مژگان زدی تیرم نرنجیدم

زدی خنجر مرا از هم دریدی من نلرزیدم

به من گفتی که من با تو نیم دمساز

ولی باز ای مه روی ماهت را پرستیدم

اگر اینهاست تقصیرم

به جرم با وفا بودن

مرا آزار کمتر ده

به جلادان خونخوارت

به چشمانت مرا مسپار

مرا اینگونه وا مگذار که آن زنگی چشمانت مرا نابود خواهد کرد


حضرت علی (ع) فرمودند...

مراقب افکارمان باشیم که گفتارمان میشود

مراقب گفتارمان باشیم که رفتارمان میشود

مراقب رفتارمان باشیم که عادت میشود

مراقب عادتمان باشیم که شخصیت مان میشود

مراقب شخصیتمان باشیم که سرنوشتمان میشود