سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دنیا

صفحه خانگی پارسی یار درباره

بادکنک

    نظر

دانشجویی میگفت:

یک روز استاد دانشگاه به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادبادک باد شده و یک سوزن داد و گفت یک دقیقه فرصت دارید بادکنکهای یکدیگر را بترکانید هر کس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل

 دهد برنده است.

مسابقه شروع شدو بعد از یک دقیقه من و 4 نفر دیگه با بادکنک سالم برنده شدیم .

سپس استاد رو به دانشجویان کرد و گفت:

من همین مسابقه را در کلاس دیگری بر پا کردم و همه کلاس برنده شدند زیرا هیچ کس بادکنکش را نترکاند چرا که قرار بود بعد از یک دقیقه هر کس بادکنکش سالم ماند برنده باشد که اینچنین هم شد!ما

انسانها در این جامعه رقیب یکدیگر نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم و دیگران بازنده

قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم.

میتوانیم با هم بخوریم

با هم رانندگی کنیم

با هم شاد باشیم .

باهم ...با هم

پس چرا بادکنک دیگری را بترکانیم

 


اشکی ست اشک او که میگویند یاقوت است

    نظر

اشکی ست اشک او که میگویند یاقوت است

آهی ست آه او که میگویند اثر دارد

 

من اشک هایی داشتم، تنها خودم دیدم

شاید فقط آیینه از دردم خبر دارد

 

من بغض هایی را فرو بردم که ترسیدم

از رازهای سر به مهر پرده بردارد

 

یک عمر در خود ریختم تنهایی خود را

انگار کن کوهی که آتش بر جگر دارد


خدا دنبال همه

    نظر

در شهر بودم دیدم هر کس به دنبال چیزی می دود

یکی به دنبال پول

یکی به دنبال چهره دلکش

یکی به دنبال لحظه ای توجه چشمان هرزگرد

یکی به دنبال نان

یکی هم به دنبال اتوبوسی!

اما دریغ ،هیچ کس دنبال خدا نبود

 و خدا دنبال همه....


هر چی مهربونتر باشی...

    نظر

هر چی مهربونتر باشی بیشتر بهت ظلم میکنن

هر چی صادقتر باشی بیشتر بهت دروغ میگن

هر چی خودتو خاکی تر نشون بدی واست کمتر ارزش قائلند

هر چی قلبتو آسونتر در اختیار بزاری راحتتر لهش میکنن

اینه حقیقت زندگی.....